میرفت. بدون درنگ و بدون شتاب. با یقین و امید. از عالی مشربی او بود که به صدرنشینی و صلهپذیری بها نمیداد و در بند جاه و مال نبود. آرش بود با یک کمان و تیر بیشمار.
میرفت. با تکیه به لطف دایم اعتقادش. هرچه پیش میآمد، خیر سالک میدانست. در حقش هر چه میگفتند، یک پاسخ داشت: جای هیچ اکراه نیست. میدانست ظاهرپرستها از حالش آگاه نیستند.
میرفت و رو به آفتاب میرفت. شرح هفت منزل از سیر و سلوکش را در نکونامهاش نوشتم. چنان نوشتم که فیلمنامهای باشد برای علاقهمند آشنا به سینما، که اگر ویرش گرفت اولین فیلم از یک چهرهی درخشان طنزپرداز آذربایجان بسازد.
رفت و رسید به آفتاب. خانه از پیش آماده بود. جلوهگاه غروب و طلوع مدام. میدانست که آفتاب، بازگشت بزرگ همیشگی است برای او و اقران او. از شاعر بزرگ، مفتون امینی شنیده یا خوانده بود. آفتاب، در ارتفاع و تولد و غروب روزانه و همراه با زمینیها. این بار از بالا و دور از آسیبها.
با حمید آفتابنشین از رو به رو و با صراحت لهجه در گفتگو هستیم:
۱
ـ استاد حمید آرش آزاد چه کاره بود؟
ـ شما بفرمائید چه کاره نبود؟
اولین مصاحبه، زیر آفتاب تموز و در لحظههای خاکسپاری. کوتاهترین مصاحبهای که در عمرم داشتهام.
از مولانا نسین نقل است که فرمود روزگاری خبرنگاری از او پرسید: شما در این کشور چه کاره هستید که هم داستان مینویسید، هم گزارشگری میکنید، هم ترجمه میکنید، هم جدول کلمات متقاطع طرح میکنید، هم… مولانا نسین، خبرنگار را به حلم و رأفت دعوت میکند و میگوید: ما در یک کشتی قدیمی و از کار افتاده پیش میرویم که هیچ عضوش به میل خود کار نمیکند. محتاج تعمیرکار از همه نوع است. دلسوز کم دارد و جیبسوز فراوان. دلسوزها باید از جان و مالی که ندارند مایه بگذارند و جیبسوزها تا میتوانند آسوده بر مایهی دنیوی خود بیفزایند.
۲
ـ گفتید حمید آرش آزاد، خانه در آفتاب یافت. زیر خاک یافت؟
ـ ویکتور هوگو میگوید روشنائی در زیر خاک است و اعتبار وطن هم شاید از یمن آن باشد.
۳
ـ آقای عمران صلاحی کوه به کوه رسید و حمید، عمران را در آفتاب یافت.
ـ چه آفتابی، چه کشکی. حمید دلخور است.
ـ از دست ما دلخور شده؟
ـ نه، از دست کسانی مینالد که معلومالحالی را- به قول خودش- جای او قالب زدند. حال نشسته است و زار میزند که در مراسم پر سر و صدا من نبودم عکسم بود.
۴
ـ عزیز و بزرگ، نازنین و نازکتر از گل، دیدی «ما» چقدر تو خالی است؟
ـ کدام ما؟
ـ آن «ما»ئی که «من» را به سایه راند.
ـ عنوان طنز هفتگی من در هفتهنامه پیامآذربایجان منظور نظر است؟
ـ آری همان که «از ما گفتن» بود و بعدها شد «از من گفتن». دیدی این من سنبهاش پرزورتر از ما بود و چه عزت و احترامی با خود داشت؟
ـ متأسفانه این من را خیلی دیر کشف کردم.
ـ شور تواضع را درآوردی و اجازه ندادی من بیاید وسط میدان و کند کاری که در توان تو بود. انصاف بده مخاطب تو چقدر باید درک و معرفت به خرج دهد تا دریابد تیر طنز آرش ما تا کجا میتوانست برود.
۵
ـ قلمش شیوا و دلنشین بود ولی گاهی گستاخی هم میکرد و از بیان حقایق بیخطر هراس نداشت. زحمت میکشید و شب و روز قلم میزد. اما بعد از فوتش بیش از اندازه بزرگش کردند و اعتدال را مراعات ننمودند. کشور ما نویسندگان فاقد سخنسنج زیاد داشت.
ـ استاد دانشمند، شما با آثار حمید آرش چقدر آشنائی دارید؟
ـ حقیر از آثار فکاهی و طنز خیلی کم بهره میبرم و اوقات خود را صرف خندهکاری نمیکنم.
ـ روزنامهها و هفتهنامهها را که مرتب مطالعه میفرمائید؟
ـ تیتر همهشان را میخوانم ولی بعضی مقالاتشان را انتخاب میکنم و با دقت میخوانم. جنابعالی روزنامهنویس هستید یا با طنز سر و کار دارید؟
ـ نه روزنامهنویسم و نه طنز کار من است. روزنامه میخوانم و از طنز هم لذت میبرم. خیلی متأسف و ناراحتم که طنزنویسان روزنامهنویس، روزگار سختی دارند.
ـ روزگار سخت را استاد دکتر منوچهر مرتضوی داشت.
ـ روزگار حمید آرش آزاد هم چیزی از آن کم نداشت استاد عزیز.
۶
ـ چرند و پرندها را هر وقت میخوانم انگار دنیای امروز را دارم تماشا میکنم. باور کردنش مشکل است که دهخدای لغتنامهنویس طنز چنان زیبائی نوشته باشد.
ـ من هم هر وقت کلیات عبید زاکانی را مطالعه میکنم یادم میرود که شش هفت قرن پیش را تجربه میکنم.
ـ انگار طنز تقویم نمیشناسد. تاریخش زمان ندارد.
ـ تقویم گفتید و یاد تقویمهای کامبیز درمبخش و اردشیر رستمی افتادم. چه معجونی ساختهاند این اعجوبهها. در ادبیات طنز عمران صلاحی و در کاریکاتور اردشیر رستمی و کامبیز درمبخش، طنز را به عرش رساندهاند.
ـ یک کمی نزدیکتر بیائید و طنزهای ترکی- فارسی حمید آرش آزاد را با هم بخوانیم. از نو بخوانیم. به فکر مقایسه هم نباشیم و متوجه باشیم که این هنرمندان سختی دیده و قدر ندیدهی ما چه استادانه تاریخ زندگی ما را مینویسند. تاریخی که نوشته نشده و به قول والتر بنیامین باید نوشته شود.
ـ یعنی تاریخ قدرت مدارانه را بگذاریم کنار و تاریخ را از آن سو که نوشته نشده بنویسیم. عنوان یک قسمت از این تاریخ هم میتواند همین «از من گفتن» حمید آرش آزاد باشد.
۷
ـ تنها صداست که میماند، پرنده مردنی است.
ـ پس تنها طنز است که میماند، نشریه مردنی است.
ـ نه. نشریه میماند. با طنز میماند.
ـ پس صاحب طنز میمیرد با جسم، اما زنده میماند با اندیشه در نشریه.
نشریههای حاوی اندیشههای ماندگار میمانند، چه در قالب طنز باشند و چه جد. خانم شکوهی، پیام آذربایجان و جناب سیامک آرش آزاد، پیام روز، به اعتبار حضور حمید آرش آزاد هم شده، زنده میمانند. این ماندگاری سپاس کوچک جامعهای است که سره را از ناسره جدا میکند.
غلامحسین فرنود
ايميل: news@.ir | شماره پيامک:000 |
- موزههای تبریز، خانه ابدی هزاران یادگار تاریخی
- ارایه ۲۲ هزار خدمت درمانی طرح نوروز در آذربایجان شرقی
- استقبال مسافران نوروزی از آثار تاریخی تبریز به رغم بارش باران
- پیشرفت ۶۰ درصدی ساختمان شماره دو شهرداری منطقه ۸
- تشتک زنی دور درختان محدوده مرکزی شهر
- لایروبی و تنظیف مهرانهرود
- نصب نیمکت در محوطه ارک علیشاه
- بولت گذاری دیواره ها، در پروژه مسقف سازی یمن دوزان
- توزیع ۱۴۰۰۰ تن آسفالت طی سال گذشته در معابر بافت مرکزی شهر
- مننظریم بعد از شروع به کار مجلس در مورد وزیر کار و میزان افزایش حقوق کارگران تصمیم بگیریم
- نجات ۶ فرد گرفتار در برف و کولاک ورزقان
- استاندار آذربایجان شرقی: تحرک اقتصادی با رویکرد گردشگری اولویت است
- ۳۵۲ گروه تعزیرات حکومتی آذربایجانشرقی بر بازار نظارت دارند
- زندهگیری یک قلاده گرگ در باغ گلستان
- تخریب و رفع خطر یک ملک مخروبه در خیابان محققی
- برگزاری سومین برنامه افطارلیق شهرداری منطقه ۸ در مسجد انگجی
- اجرای سومین ویژه برنامه افطارلیق شهرداری منطقه ۸ در مسجد انگجی
- آسفالت ریزی خیابان روشنایی
- فضاسازی معابر سطح حوزه منطقه ۸ به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی (ع)
- جاذبههای گردشگری آذربایجانشرقی انگیزه یک سفر به یاد ماندنی
- افزایش آثار ثبت جهانی شده آذربایجان شرقی در سالی که گذشت
- استاندار آذربایجان شرقی: با مردم به بالندگی می رسیم
- دیدار مدیر مجتمع مس سونگون با امام جمعه و فرماندار ورزقان
- تداوم تعمیر و نوسازی پله برقی ها در عابرگذر پل قاری
- نصب المان نوروزی تنگ ماهی درمیدان شهدا
- اجرای پروژه های عمرانی و زیربنایی مشترک در محدوده شهرداری منطقه ۸
- آسفالت ریزی کوچه افروزنده در خیابان مدرس
- نصب ست بازی کودکان در میدان شهید بهشتی
- اجرای عملیات چمن کاری در بوستان آب و آتش تبریز
- ۴۲۶ تن سیب و پرتقال نوروزی در تبریز عرضه شد